زمان های چهارگانه زیست آثار معماری

زمان های چهارگانه زیست آثار معماری

زمان های چهارگانه ی زیست آثار معماری

ما به عنوان بهترین شرکت طراحی دکوراسیون کرمان قصد داریم در ارتباط با زمان های چهارگانه زیست آثار معماری در این مقاله توضیح دهیم. هر اثر معماری از آغاز روند خلق تا زمان بهره برداری و احیانا رسیدن به پایان حیات و فروریزی در چند بازه ی زمانی مهم زیست می کند:

1-زمان مؤثِر :

یکی از زمان های چهارگانه ی زیست آثار معماری ، زمان مؤثر است. مقصود از زمان مؤثر، زمانیست که اثر در اختیار آفریننده و ایجاد کننده ی آن است و معمار فراخور دانش، تجربه و شناختی که از کاربران آینده ی اثر و نیاز های ایشان و شناختی که از دیگر گروه های مخاطبین اثر خود دارد، به دخل و تصرف در آن می پردازد و به اصطلاح بر زمان مُدرَک به وسیله ی این مخاطبان اثر گذاری می کند که پرداختن به این تاثیر گذاری، خود مجالی دیگر می طلبد.

2-زمان مؤثرَ :

مراد از زمان مؤثرَ، زمان در اختیار مخاطب اثر معماریست. مخاطب به هر گروهی از مجموعه ی مخاطبین که تعلق داشته باشد، بازهم فراخور دانش و تجربیات خود اثر معماری را مورد درک و بهره برداری قرار می دهد و از رهگذر این بر خورد با اثربه ادراک زمان یا دریافت زمان، نه از جنس خطی وکمی آن، بلکه از جنس ابعادی و کیفی آن نایل می آید.

بدیهی است تجربه ی هر ناظر از برخورد بایک اثر معماری و قرارگیری در ظرف مکانی آن، از میزان و کیفیت زمانی که بر او می گذرد، متفاوت است.

به عنوان مثال برای یک ناظر آگاه از سبک ها و الگو های معماری، به جای آوردن مشخصه های پیش دانسته اش در اثری که با آن مواجه می شود، باعث شوق دریافتن و انطباق وضع موجود با یافته های پیشین و در نتیجه احساسی متفاوت از گذر زمان نسبت به ناظری است که از این اطلاعات بی بهره می باشد.

3-زمان اثر :

بی شک در هر اثر معماری عناصر، نشانه ها، امکانات و نهاده هایی هست که آگاهانه از سوی موثِر و یا حتی پیش بینی نشده، اما یافت شده از سوی موثرَ به منصه ی ظهور و وجود می رسند. این موارد قابلیت های درونی اثر برای تاثیر گذاری بر کیفیت زمان هستند.

به عنوان مثال استفاده شدن از نوعی رنگ یا بافت و مصالح در یک اثر معماری، بدون تمایل موثِر، حتی ممکن است به دلیل خاطره ای ویژه در ذهن یک ناظر معین، چنان بر ایجاد لحظات خوشایند برایش اثر گذاری شود که درباورخود آفریننده و خالق اثر هم نگنجد که چنان دریافتی از اثرش شکل گرفته است. این امر، بی تردید از قابلیت های درونی اثر است.

4- زمان اثیری :

یکی دیگر از زمان های چهارگانه ی زیست آثار معماری ، زمان اثیری است. این زمان متعلق به مخاطبیست که موثِر در ذهن خویش دارد و اثر را برای او شکل داده و آفریده است. می تواند متعلق به شناخت موثِر از کارفرما و نیاز هایش باشد و یا می تواند جنبه ای عام تر داشته باشد. به عنوان مثال وقتی یک اثر معماری در مقیاس ملی شکل می گیرد، درک وشناخت معمار وموثِر از مردمانی که در آن بستر زمانی- مکانی و زمینه ی فرهنگی زیست می کنند، عامل دخل و تصرفاتی بر نحوه ی درک زمان توسط ایشان است که معمار از طریق ابزار هایی که برای این دخل و تصرف در اختیار دارد، به انجام آن اقدام می کند.

برای درک بهتر آنچه مقصود این مقاله از زمان است، اشارت به ترتیب دادن تجربه ای ساده، یاری بخش خواهد بود:

ناظری را به درون اتاقی فرا می خوانیم و از او می خواهیم به صورت قدم آهسته از در ورودی تا انتهای اتاق حرکت کند و خود به ثبت زمان اقدام می کنیم:

ناظر پس از طی مسافت مورد نظر ما گزارشی از میزان زمانی که به نظرش دراین حرکت سپری شده، خواهد داد که با زمان ثبت شده به وسیله ی کرنومتر یا ساعت وعقربه ی ثانیه شمارش که در اختیار ما بوده، مساوی یا بسیار به آن نزدیک است. دراین حالت ما بر سر راه ناظر هیچ عنصری قرار ندادیم و رنگ، مصالح و مبلمان اتاق هم از نوع بسیار معمول و پیش پا افتاده بوده اند. در تجربه ی دوم ناظر را در حالی به طی همان مسافت می خوانیم که در ابتدای ورودش به اتاق بخشی را به عنوان ورودی جدا و کفپوش این قسمت را بزرگ و با رنگی آرامش بخش انتخاب کردیم.

در آن آینه ای قرار داده ایم و از ورودی به سمت انتهای اتاق، مسیر را با استفاده از کفپوش ریز و با رنگ تند مشخص و بر سر راه ناظر هم تصاویر، پنجره ای با چشم انداز محیط بیرون همراه با پخش نور و صدا های معین چیدمان کرده ایم.

اگر این بار از ناظر دوباره سوال نخست را بپرسیم، به طور حتم گزارشش از زمان سپری شده نسبت به زمان ثبت شده، فاصله ی معنا داری پیدا کرده است. این اختلاف دراندازه ی زمان ادراکی نسبت به اندازه ی زمان خطی است وسرمنشا آن به روند ارسال پالس های حاوی اطلاعات به وسیله ی هر عنصر موجود بر سر راه ناظر، دریافت این پالس ها توسط ذهن، تطبیق آنها با نهاده های ذهنی ناظر و درک معنا یا محتوای آنها باز می گردد.

حال چنانچه به این تجربه امکان بر قراری معاملات به تعبیر های دگر پر تعلق خاطر نیز با عناصر و اجزای فضا از سوی ناظر داده شود به گونه ای که فعالیت با مصادیق گونه گون رفتاری اش هم در فضای فیزیکی رخ دهد، آن گاه است که افزوده شدن بعد زمان به ابعاد فیزیکی فضا، آن را به مکان تبدیل می کند واین همان فرآیند معماری کردن است.

از این رو می توان گفت موثِر هر اثر معماری آن گاه بر خلق یک فضای واجد کیفیت توانایی می یابد که امکان ادارک غنی و در عین حال خوشایندی از زمان را برای مخاطب ایجاد نماید که منظور از خوشایندی همانا لذت بهره مندی است. برای این امر ابزار های در اختیار معمار تمامی عناصر و اجزای فضای معماری یعنی صفحات، کف، دیوار و سقف که به او قابلیت تحدید بخشی از فضای بی کرانه یا کرانمند ساختن فضا را می دهد و نیز عناصریست که به این تکه از فضا وارد می کند تا کاربر فضا را به زندگی و زیست در سپهر آن بیانگیزاند.

زمان های چهارگانه زیست

شرکت معماری و شهرسازی کرمان

زمانی برای زیستن اثر معماری

همه ی ما به اصطلاح رایج در ادبیات بازار معاملات املاک به تعبیری که از آن به کلنگی شدن نام می برند، آشناییم. به طور افواهی می توان گفت هر ساختمان با این نگاه، به محض سپری شدن حدود 15 تا 20 سال از زمان ساختش، دیگر کلنگی محسوب می شود. یعنی لیاقت کشیده شدن کلنگ بر بختش دارد و بس!

پرسش اصلی اینجاست که زیر بنای فکر و اندیشه ای و یا شاید تجربه ی مبتنی بر واقعیتی که سبب این نگاه به آثار معماری و یا بنا های در دست استفاده ی ماست، چیست؟ چگونه است که در کشور های توسعه یافته، ساختمان هایی را می بینیم، به وفور هم می بینیم که قرن ها از عمر آنها می گذرد و با همان ظاهر و لباس گذشته، مورد استفاده های روزمره همچون زندگی و سکونت و یا کسب و کار و تجارت اند و در کشور ما چنین تعبیری وجود داشته باشد؟

به نظر من این گرفتاری بزرگ منهای ریشه هایی که در مراودات پولی و رانت های حاکم بر بازار ساختمان و به ویژه مسکن دارد، ناشی از چند غلط رایج در نگاه و اندیشه ی ما به ابعاد گوناگون مساله است:

تعبیر رایج از اصطلاح « میراث فرهنگی» و اطلاق آن به بناهای برجای مانده از معماری سنتی و گذشته ی ایران، این معنا را به ذهن متبادر می سازد که صرفا بناهای برجای مانده از گذشته و تاریخ، میراث با ارزش ما تلقی می شوند، در حالی که باید اصطلاح « ثروت های فرهنگی» را دریک تلقی عام نسبت به هر اثر واجد ارزش تولیدی انسان و به ویژه آثار و بناهایی که در همین زمان تولید می شوند به کار گرفت تا یادآور شد هر اثری که پشتوانه ی تولید آن سرمایه های مردمی اعم از تفکر، هنر، مواد و مصالح و پول و در یک کلام مادیات و معنویات انسان هاست یک ثروت و سرمایه ی پرورده در دامان فرهنگ و واجد ارزش است. از این رو باید در حفظ و حراست و استفاده ی بهنیه از آن برای انتقال به نسل های آینده کوشید.

همواره باید به یادداشت که علاوه بر سرمایه ای که صرف تولید و خلق طرح و کالبد یک اثر می شود، باید به سرمایه هایی اندیشید که ضامن حفظ و بقای آن اثر خواهد بود. یک بنای معماری نیز باید در در ازای زمان حیاتش مورد رسیدگی، مرمت و باز آفرینی واقع شود تا در زمان های طولانی تر قابلیت قرارگیری به عنوان ظرف زندگی و فعالیت انسان داشته باشد و از این رهگذر یکی از مهمترین دستاورد ها وجود چنین اندیشه ای در زمان آفرینش اثر و پیش بینی کاربری ها و فضا هایی سود آور و قابل انتفاع بعدی برای مالکین بناست. تجربه ی امروزی ما از حفظ و نگهداری ساختمان ها صرفا متکی به دریافت شارژ از بهره وران آن تجربه ی چندان موفقی نبوده، همواره با چالش ها و مسائل زیادی روبرو گشته است.

زمان های چهارگانه زیست آثار معماری

زمان های چهارگانه زیست آثار معماری

مساله ی بسیار مهم دیگر به کارگیری سرمایه ی لازم دیگری در زمان طراحی که همانا اندیشه ی درست به الگو های معماری، مصالح، شیوه های ساخت و جزییات اجرایی است که می تواند بنایی واجد ارزش و دارای قابلیت های لازم برای حفظ و نگاهداری خلق کند و بدیهیست که سرمایه گذاری بعدی نیز در روند ساخت اعمال می گردد تا آنچه در مرحله ی طراحی اندیشیده شده است، به طور کامل محقق وب ه اجرا رسد. از آن چه رفت می توان نتیجه گرفت که ضامن در انداختن طرحی نو در جلوگیری ازهدررفت سرمایه های ملی در حوزه ی ساخت و ساز عبارتست از:

1- تغییرمشی فکری و شیوه ی اندیشه گری درباره ی ساختمانهایی که می سازیم و تلقی هر اثر ساخته شده به عنوان یک “ثروت فرهنگی”

2- تغییر درشیوه های طراحی و برنامه ریزی ساخت و ساز و استفاده از الگو، طرح معماری، مصالح، جزییات و شیوه ی ساخت

واجد ارزش

3- تغییر در نگرش نسبت به سر مایه گذاری در ساخت و ساز وصرف هزینه های لازم برای تحقق و اجرایی شدن طرح های واجد ارزش در تمامی ساحت های مهندسی درگیر با تولید ساختمان اعم از معماری، سازه و تاسیسات برقی و مکانیکی

4- اندیشه کردن به پیش بینی  امکاناتی برای انتفاع بعدی مالکان هر ساختمان، جهت صرف سود حاصله در حفاظت و مرمت و

بازپیرایی ملک و ساختمان خویش.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *